ستارگان دیزاین (1) دبی میلمَن (Debbie Millman)
چرا دبی میلمن؟
دبی میلمن یکی از تاثیرگذارترین دیزاینرهای دوران ما است. شاید بتوانیم دلیل این تاثیرگذاری را در این جستجو کنیم که او در چارچوبهای کلاسیک دیزاین محدود نشده است. میلمن در فعالیتهایش، دیزاین را به عنوان امری گسترده و بینارشتهای جستجو میکند. او در کنار پرداختن به «حرفه» دیزاین، به طور جدی مینویسد و تدریس میکند، جسورانه به حوزه مجریگری و مصاحبه با افراد تاثیرگذار وارد میشود و در راهاندازی و مدیریت کسبوکار به همان اندازه موفق است که در دیزاین. پرداختن به ابعاد متنوع کار و زندگی از دبی میلمن شخصیتی چندبُعدی ساخته است؛ و همین ویژگی است که او را از بسیاری از دیزاینرهای «تکرشتهای» که به جز مسائل فنی دیزاین به حوزه دیگری وارد نمیشوند، متمایز میکند.
پورتفولیوی میلمن چه به لحاظ وسعت کار و چه به لحاظ میزان موفقیت بسیار گسترده است. او نویسنده 6 کتاب، مجری و تهیهکننده موفق پادکست «دیزاین مترز» (Design Matters)، رئیس سابق AIGA، همبنیانگذار اولین دوره کارشناسی ارشد برندینگ در دنیا در مدرسه هنرهای دیداری نیویورک ((The School of Visual Arts (SVA)، سردبیر و مدیر خلاقیت مجله «پرینت» و مدیر دیزاین شرکت «استرلینگ برندز» (Sterling Brands) بوده است. تصویرسازیهای او در نیویورک تایمز، مجله نیویورک، مجله پرینت و فست کمپانی (Fast Company) چاپ شده است و کارهایش در سراسر دنیا به نمایش در آمده است. علاوه بر این، او به کار نمایشگاهگردانی هم پرداخته و میپردازد. فست کمپانی از او به عنوان «یکی از خلاقترین افراد در کسبوکار» یاد کرده است و «گرافیک دیزاین یواسای» (Graphic Design USA) او را «یکی از تاثیرگذارترین دیزاینرهای حال حاضر دنیا» نامیده است.
سوابق کاری میلمن: شروع تلخ، پایان خوش
میلمن در سال 1961 در منطقه بروکلین در نیویورک به دنیا آمد. مادرش خیاط و پدرش صاحب یک داروخانه بود؛ جایی که به قول خودش، وقتی خیلی کوچک بود با برندها آشنا شد. او دروه دبیرستان را در مدرسه عمومی گذراند و بعد از آن به دانشگاه نیویورک در آلبانی رفت و در سال 1983 فارغالتحصیل شد.
بر خلاف آنچه امروز به نظر میرسد، زندگی کاری میلمن همیشه هم مثل امروز درخشان نبوده است. او بعد از فارغالتحصیلی، مدتی به صورت فریلنس کارهای درجه دو انجام میداد و در دورهای هم، قبل از اینکه استودیوی کوچک خودش را راه بیندازد، به عنوان طراح درونسازمانی در یک شرکت املاکی کار میکرد. او دوران ناکامی خودش را اینگونه توصیف میکند: «ده سال اول پس از فارغالتحصیلی، طرد شدن و ناامیدی را تجربه کردم. میدانستنم که میخواهم کار خاصی انجام دهم، ولی جرأتش را نداشتم.»
اما همه چیز در سن 30 سالگی تغییر کرد؛ وقتی میلمن برای خودش یک هدف بزرگ تعیین کرد: کار کردن در «فرانکفورت بالکایند» (Frankfurt Balkind)، «بهترین استودیوی دیزاین در آن زمان». در جلسه مصاحبه این شرکت، آبری بالکایند (Aubrey Balkind) به او یک شغل پیشنهاد داد ولی نه شغلِ دیزاین. میلمن در این مورد میگوید: «او فکر نمیکرد کار من به اندازه کافی خوب باشد. و این کلِ کاری بود که من در تمام دوران حرفهایام انجام داده بودم.» میلمن با این وجود، کار کردن در واحد بازاریابی آن شرکت را پذیرفت. پس از گذشت یک سالِ ناامیدکننده، او در گروه شکتر (Schechter Group)، یک شرکت بینالمللی مشاوره ارتباطات استخدام شد. او قبل از این هیچ وقت هویت برند طراحی نکرده بود ولی به زودی حوزه تخصصیاش را پیدا کرد: طراحی بستهبندی. از اینجا به بعد زندگی کاری میلمن متحول شد.
او در سال 1995 در شرکت استرلینگ برندز استخدام شد و نیمی از عمرش را در این شرکت مشغول به کار بود. میلمن کارش را با فروش شروع کرد و به سرعت به سمت مدیریت (بخش دیزاین) و بعداً شراکت در این شرکت رسید. او در این شرکت برروی پروژههایی مثل لوگوی «برگر کینگ» (Burger King)، برندینگ و بستهبندی اپیزود دوم جنگ ستارگان، ریدیزاین جهانی سِوِن آپ (7up)، هویت (بصری) و بستهبندی «تراپیکانا» (Tropicana)، هویت برند ژیلت و جنبش «بس است» (No More) کار کرد. میلمن با افتخار از دوران کاری خود در این شرکت یاد می کند: «زمانی که من به استرلینگ رفتم، این شرکت 15 کارمند داشت و با کمک من در سال 2016 تعداد پرسنل این شرکت به 150 نفر رسید.»
پادکست «دیزاین مترز»، سکوی پرتاب دبی میلمن
در روز چهارم فوریه 2005 دبی میلمن اولین قسمت از مصاحبههای «دیزاین مترز» را در دفتر کارش در ساختمان امپایر استیت (Empire State Building) ضبط کرد؛ و این، نقطه شروعی بود برای پادکستی که تا امروز هر هفته منتشر شده است و میهمان چهرههای شاخصی ازجمله استفان زاگمایستر (stefan sagmeister)، میلتون گلیزر (Milton Glaser)، باربارا کروگر (Barbara Kruger) و ست گودین (Seth Godin) بوده است.
دیزاین مترز اولین و ماندگارترین پادکست هفتگی است که در آن از «دیزاین» صحبت میشود. این پادکست که روزی با هدف معرفی دیزاینرها، تصویرگران و مدیران هنری شروع به کار کرده بود تا در مورد روش کار، انگیزهها و منابع الهامشان بدون تلکف و با لحنی صمیمی صحبت کند، امروز در پانزدهمین سال انتشار و پس از ضبط حدود 500 قسمت، بههمراه دبی میلمن که با قدرت و جستجوگری ویژه خودش به دنبال شخصیتهایی میرود که به قول او «منشا تغییر هستند.»، به محلی برای بحث در مورد موضوعات گستردهتری مثل فرهنگ، هنر، سیاست و علوم تبدیل شده است.
میلمن مهمانهایی را انتخاب میکند که کار و شخصیتشان برای او تحسینبرانیگز است. فهرست مهمانهای او به لحاظ تنوع سنی، وسعت تجربهها و نقطه نظرات مطرحشده چشمگیر است. در این فهرست میتوانیم منتظر هر نامی باشیم: از دیوید اِسپرگل (David Spergel) متخصص فیزیک نجومی تا آن لاموت (Anne Lamott) نویسنده و فعال اجتماعی، از لاری اندرسون (Laurie Anderson) پرفورمنس آرتیست، تا لوئیس لاتهام (Lewis Latham) روزنامهنگار کارآزموده و قدیمی. هرچند در گذشته میلمن عموماً با دیزاینرها و در مورد دیزاین مصاحبه می҅کرد، امروز مهمانهای او طیف گستردهتری از افراد خلاق هستند که در مورد این صحبت میکنند که چه طور «زندگیشان» را دیزاین کردهاند. و این نکتهای است که میلمن را از طیف وسیعی از دیزاینرها متمایز میکند: نگاه کُلنگر و همهجانبه او به مقوله دیزاین.
شاید برایتان جالب باشد اگر بدانید پادکستی که امروز با بیش از 15 میلیون دانلود و 100 هزار شنونده هفتگی به قطبی در فضای فرهنگی دنیا تبدیل شده است، به طور کاملا اتفاقی شروع به کار کرد: دبی میلمن پیشنهادی از شبکه کسبوکار صدای آمریکا (Voice America Business Network) دریافت کرد که در ازای پرداخت مبلغی، پادکست خودش را بسازد. (میلمن در مصاحبهای به این موضوع اشاره میکند: «بله، باید به آنها پول میدادم تا پادکست خودم را بسازم») بعد از 100 اپیروزد «دیزاین آبزرور» (Design Observer) از او دعوت کرد تا پادکستش را روی این وبسایت و به همراه همبنیانگذار آن، بیل درنتل (Bill Drenttel) منتشر کند. امروز و در سال 2020 دیزاین مترز در استودیوی اختصاصی ضبط پادکست در مدرسه هنرهای دیداری نیویورک تولید میشود و با وجود اینکه دیگر به صورت زنده پخش نمیشود، شاهد حضور زنده دانشجویان برندینگ در طول ضبط هر اپیزود است.
بدون شک در سال 2005 کسی فکرش را هم نمیکرد که میلمن به چنین چهره شاخصی در ساخت پادکست تبدیل شود. حتی خود او هم از این اتفاق متعجب است: «قسمتهای اول را خودم هم نمیتوانم گوش بدهم. به نظرم این قسمتها بهدردنخور هستند. حدودا 100 قسمت طول کشید تا توانستم سبک خودم را پیدا کنم.» اما نکتهای که در مورد این 100 قسمت وجود دارد تلاش خستگیناپذیر میلمن است. او خودش را وقف این کار کرده بود و همین باعث شد تا به یک مصاحبهکننده حرفهای تبدیل شود. او کار خودش را اینگونه توضیح میدهد: «معمولاً برای هر یک ساعت مصاحبه، 10 ساعت در مورد موضوعِ آن جستجو میکنم. من عاشق تحقیق در مورد مهمانها هستم. پس از پایان جستجو، معمولاً 25 صفحه مطلب از یافتههایم جمعآوری میکنم و از این 25 صفحه به 5 صفحه سوال در مورد زندگی هر مهمان میرسم. من معتقدم یک مصاحبه خوب مانند بازی بیلیارد است. شما باید یک توپ را پاکت کنید (داخل سوراخ های میز بیندازید)؛ ولی در عین حال حواستان جمع باشد که توپهای دیگر در موقعیتی مناسب قرار بگیرند تا بتوانید ضربههای بعدی را نیز با موفقیت بزنید. من باید این آمادگی را داشته باشم که اگر مهمان مسیر مصاحبه را به سمت دیگری برد، بتوانم همراه با او سمت و سوی بحث را عوض کنم.»
لحن میلمن در مصاحبهها مستقیم و درگیرکننده است. این لحن چنان مخاطبان وفاداری برای او ساخته است که در سال 2011 دیزاین مترز به عنوان انتخاب مردمی در جایزه ملی دیزاین «کوپر هِویت» (Cooper Hewitt National Design Award) شناخته شد. در سالهای بعد، آیتونز این پادکست را به عنوان یکی از 15 پادکست برتر سال 2015 معرفی کرد و «بیزینس اینسایدر» (Business Insider) آن را «یکی از بهترین پادکستهای دنیا» نامید.
میلمن در مورد کار خودش میگوید: «من شیفته کشف مسیر زندگی آدمها هستم؛ انتخابهایی که میکنند، نحوه عبور آنها از موانع، رسیدنشان به موفقیت و اینکه اساساً چگونه شدهاند فردی که امروز هستند. بدیهی است که مهمانهایی بیشتر از همه برایم جذابیت دارند که حاضرند همه اسرار زندگیشان را فاش کنند.»
کتابهای میلمن: یک مرجعِ مهم و چند معمولیِ خواندنی
دبی تاکنون 6 کتاب تالیف کرده است. دو کتاب از این مجموعه، گزیدهای از مصاحبههای او در دیزاین مترز هستند: کتابهای «چه طور مانند یک طراح گرافیک فکر کنیم» (How to Think Like a Great Graphic Designer) و «تفکر برندینگ» (Brand Thinking and Other Noble Pursuits). در کتاب اول 19 طراح گرافیک از جمله مایکل بیروت (Michael Beirut)، استفان زاگمایستر (Stefan Sagmeister)، دیوید کارسون (David Carson) و میلتون گلیزر (Milton Glaser) در مورد رویکردهایشان به دیزاین، فرایند کارشان، عقاید و نظراتشان در مورد کار دیزاین با دبی میلمن گفتگو میکنند. در کتاب تفکر برندینگ، 20 دیزاینر و متفکر حوزه برندینگ به این سوال جواب میدهند که بشر چرا و چگونه دنیای اطرافش را اینچنین «برندد» کرده است. این کتاب همچنین در مورد نوآوریها، ایدهها و بینشهای این افراد و این حوزه بحث میکند.
یکی دیگر از کتابهای دبی میلمن، کتاب «انجیل برند» (The Brand Bible) است. هدف او از تدوین این کتاب، ارائه مرجعی جامع در حوزه «برند دیزاین» بوده است. در این کتاب، فرآیند دیزاین سیستمِ برند به صورت مرحلهبهمرحله توضیح داده میشود. این مراحل از تعریف ویژگیهای برند و ارزیابی رقبا تا مراحل پایانی پیادهسازی دیزاین و تکتکِ مراحل بین این دو را شامل میشود.
میلمن در کتاب دیگرش ، «اصول اساسی طراحی گرافیک» (The Essential Principles Of Graphic Design) با نگاهی نو به موضوع، اصول و قواعد دیزاین را نه در حد نظریه که به گونهای تشریح میکند که دانشجویان را برای ورود به محیط کار واقعی آماده کند. بر این اساس، فصلبندی این کتاب شبیه کمتر کتابی در این حوزه است: اصول، عناصر، فرآیند، کاربرد و استخدام عناوین فصلهای این کتاب هستند. همانطور که از فصلبندی کتاب مشخص است، این کتاب به طیف وسیعی از موضوعات می پردازد: از اصول دیزاینِ «درست» گرفته تا عناصر سازنده یک کار گرافیک، از روشهای تحقیق، تا بهترین راههای مدیریت پروژه.
دوره کارشناسی ارشد برندینگ: میلمن در لباس تدریس
در سال 2009 دبی میلمن با همکاری استیون هلر (Steven Heller) اولین دوره کارشناسی ارشد برندینگ را در مدرسه هنرهای دیداری نیویورک پایهگذاری کرد؛ دورهای که امروز پس از 11 سال توانسته تحسین جامعه بینالمللی دیزاین را برانگیزد. دانشجویان در این دوره رابطه بین دیزاین و استراتژی را بررسی و از تفکر دیزاین به عنوان راهی برای تلفیق و همافزایی خلاقیت با توانایی حل مسأله برای تصمیمگیری در حوزه دیزاین و کسبوکار استفاده میکنند. ماموریت این دوره درک اهمیت فوقالعاده استراتژی برند در کسبوکار، رفتار، بازاریابی و فرهنگ سازمان است. دانشجویان در هر دوره با انجام یک پروژه واقعی، کار خود را پایان میدهند. به عنوان مثال، دانشجویان دوره اول این رشته، کتاب انجیل برند را تدوین و دیزاین کردند و در سال 2013، دانشجویان این رشته، پروژه برندینگ برنامه «مقصد: نیویورک» را برای موزه هنر مدرن نیویورک انجام دادند.
خلاصه کلام: منشأ تغییر باش
شاید واژه «تاثیرگذار» بتواند بهتر از هر واژه دیگری دبی میلمن را توصیف کند. او نهتنها پروژههای مهم و بزرگی برای بزرگترین برندهای دنیا انجام داده است، بلکه توانسته است با استمراری مثالزدنی، پادکست دیزاین مترز را تولید کند و به منبع الهام مهمی برای افرادی که میخواهند زندگیشان را «دیزاین کنند» تبدیل شود. مخاطب این پادکست امروز دیگر صرفا دیزاینرها نیستند و همین موضوع، دایره تاثیرگذاری دبی میلمن را وسیعتر کرده است. «یادمان باشد؛ میتوانیم در مورد ایجاد تغییر صحبت کنیم، میتوانیم منشأ تغییر باشیم، و میتوانیم هردو را انجام دهیم.» دبی میلمن با این جمله، فلسفهاش را در مورد کار و زندگی توضیح میدهد. او قصد داشته که هم منشأ تغییر باشد، هم در مورد آدمهایی که توانستهاند «تغییر» ایجاد کنند، صحبت کند؛ و به خوبی هر دو کار را انجام داده است.